♪∞|°SURBHI°|∞♪

♪∞|°SURBHI°|∞♪

سلام من مدیر چنل سوربهی در تلگرام هستم خیلی خوشحال میشم توی کانال تلگرامی من جوین بدین.
♪∞|°SURBHI°|∞♪

♪∞|°SURBHI°|∞♪

سلام من مدیر چنل سوربهی در تلگرام هستم خیلی خوشحال میشم توی کانال تلگرامی من جوین بدین.

خلاصه قسمت دوم سریال تنهاییان

این قسمت شروع میشه با میرا که یهو از خواب میپره و دوباره کابوس های بد میبینه خوابش نمیبره و لباس میپوشه میره حیاط روی میز یه شیر کاکاعو میبینه و برش میداره میگه این شیر کاکاعو نصف شبی اینجا چیکار میکنه اونم که تازه اس و میزاره اونجا و میره به سمت در و چراغونی ها به اینور و اونور نگاه میکنه و از پشت حیدر میاد و میگه :{چه زیبا} و میرا سرشو تکون میده که حیدر میگه :{نه نه نه نه نه منظورم تو نبودی!! منظورم چراغونی بود} میرا بهش مرموزانه نگاه کرد و یکم بحث کردن و رفتن و صبح شد که همه بلند شدن اومدن سر میز و در حال غذا خوردنن که تانیا به میرا گفت حالت خوبه؟ بازم همون کابوس هارو دیدی؟ میرا کلا بیخیال بود و میرا گفت اون کره رو بده من بعد دید تانیا نمیده به راشی گفت اون کره رو بده و راشی کره رو میده و تانیا میگه چرا جواب نمیدی؟ اصلا دیشب خوابیدی؟! میرا گفت :تانیا اون قضیه دیگه تموم شده من دیگه نمیخوام در موردش صحبت کنم باشه؟! حالم خوبه تانیا:حداقل بگو شب خوابیدی؟ میرا گفت اره دوساعت تانیا به نشانه تاسف سرشو به اینور و اونور تکون داد اوانتیکا وامد و همه بهش با تعجب نگاه کردن میرا گفت :«آوانتیکا این چه طرز لباس پوشیدنته چرا حموم نرفتی؟!» اوانتیکا گفت : رسم مادر شوهرمه مثلا..

همه خندیدن 

شب شد مراسم هست که همه توشن حیدر میرا رو میبینه و بهش زل میزنه(با عشق :| ) میرا میره پیش دوستاش و مشروب میخوره و تانیا میاد میگه حالت خوبه؟ مطمعنی حالت خوبه ؟! میرا میگه بس کن تانیا..فک میکنی من در هم شکسته ام؟! دو ساله مامان بابام کنارم نیستن من دیگه کنار اومدم بچه نیستم.. ولش کن من بچه نیستم تانیا من بزرگ شدم من در هم شکسته نیستم ...و میره پیش دوستاش از اونجا حیدر میاد و میبینتش ....میرا بهش پیام میده: حتما الان میگی چرا نیومدم کنارت پیام بدم..

حیدر میگه:دقیقا حالا نمیدونی چه چیزی تو ذهنمه...میرا پیام میفرسته میگه:بگو ببینم تو ذهنت چیه؟ حیدر میفرسته امروز خیلی زیبا و سکسی شدی :| میرا تعجب میکنه و میره یه جای دیگه و پیام میفرسته:"فوق العاده " حیدر میفرسته چی؟! میرا میفرسته :باید میگفتی امروز فوق العاده سکسی شدی!! (ازت بعیده سوربهی) بعد میرا میره با مشروبش روی مبل میشینه و دستشو به گردنش میکشه که براش پیام میاد و میرا درحال خوردن مشروبه .....حیدر فرستاده"اگه شبو باهام بگذرونی با عشششق خیلی بهترین شب میشه که نمیتونی فراموشش کنی" یهو مشروب میره تو گلو میرا و هی سرفه میکنه و حیدر میخنده(زهر مار) و راشی و تینا میگن حالت خوبه؟ میرا میگه خو...خوبم که حیدر میاد میگه عه چش شد؟! فک کنم براش یه اس ام اس اومد این مشروب رفت تو گلوش گوشیشو یه چکی بکن(چه بیشعور) بعد تانیا میخواد گوشیشو برداره که میرا نمیذاره و میره بعد حیدر میاد که یه ادم میانسال بهش میگه: وای پسرم چقدر گونه هات سرخ شدن عزیزم چقدر خجالتی(مگه بچه اس با همچین درخواستش) و میرا میاد بین اینا«پیر زنه رو ندید» و میگه: من پیشنهادتو قبول میکنم میخوام شبو باتو بگذرونم که سرشو میچرخونه و پیر زنه رو میبینه و میگه وای شما چقدر خوشگل شدی!!! و زنه با یه بهونه میره

حیدر میگه چیو میگفتی میخوای قبول کنی؟ میرا:همون پیشنهادتو

حیدر :کدوم پیشنهاد؟ میرا:همون دیگه همون که گفتی منو تو....

حیدر خندید و دستشو گرفت و رفتن تو یه اتاق ...

حیدر گفت ما واسه چی اومدیم اینجا؟ میرا:واسه اینکه کیسه خواب کنیم.. حیدر : نه منظورم اینجا میخواییم چیکار کنیم میرا: کیسه خواب دیگه.  حیدر : تو از پسش بر نمیای.. میرا: چرا بر میام حیدر : تو حتی نمیتونی کلمه ی " سکس" رو به زبون بیاری بعد میخوای شبو با من  باشی ؟ میرا: من میتونم از پسش بر بیام..،حالا تو بگو من جذابم!!!! حیدر: من جذابم میرا خندید و گفت نه به من بگو...بگو تو جذااابی..

حیدر: تو جذابی.. 

میرا رو روی تخت خوابوند و میرا گفت: من اماده ام از پسش بر میامو کم کم گریه اش میگیره و میگه : من به تانیا عوضی ثابت میکنم که در هم شکسته نیستم....بهش میگی؟ به تانیا میگی من درهم شکسته نیستم؟ بیا "سکس" کنیم بعد باید بری به تانیا بگی من درهم شکسته نیستم باشه؟ حیدر گفت: باشه(قلب سنگ داری تو بیشعور) و کم کم میرا خوابش میبره و حیدر بالش رو میذاره پشت سرش و میخوابونتش و خودش یواش میره..


...صبح...


میرا از خواب پا میشه و میگه: من اینجا چیکار میکنم؟ وای چقدر سرم درد میکنه..


×کپی ممنوع×


کانال تلگرام ما :

https://telegram.me/Surbhijyt


اینم شات این قسمت :




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.